خدایا خاطر آن شب نخواهد شد فراموشم
هنوز از گرمی وهرم لبش تبدار میجوشم
نمیدانم کجای سرزمین غم گرفته گم شده جانم
ولی از بهر دیدارش به هر غربتکده کوشم
هرازگاهی سرابی میشود من تشنه رویش
بدون پلک سویش میدوم تا می برد هوشم
سزای آریا شبگردی اندر کوی و برزن شد
بیادش جام می دردست ودایم مست و مدهوشم
شهسواری#آریا
https://t.me/joinchat/AAAAAEIwWQnAdNUJONLbWg