نوای آشنا

اشعار ماشالله شهسواری#آریا

نوای آشنا

اشعار ماشالله شهسواری#آریا

۷ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

خانمی رفت عیادت کند از مادرشو

پرسید ز تب گردن و درد بازو

گفتا تب من قطع ولی گردن درد

گفتا که شود قطع همان هم بانو

شهسواری(آریا)

https://t.me/joinchat/AAAAAEIwWQnAdNUJONLbWg

  • ماشالله شهسواری
  • ۰
  • ۰

عشوه

دوست دارم عشوه راای شوخ چشمم نازکن

راز نستعلیق را با ابرویت اعجاز کن


یک غزل گل واژه درگیسوی نازت گم شده

مو برافشان و میان شعر من پرواز کن


با تبسم میکنی آشوبه ای در دل به پا

یک نگاه و خنده ای این اخمها را باز کن


عاشق صدها فنون رزم در مژگانتم

این نبرد بی امان را از چشت آغاز کن


( آریا ) آماج تیر و ترکش ابروی توست

در میان تیر و ترکش همدلی را ساز کن

شهسواری(آریا).         

https://t.me/joinchat/AAAAAEIwWQnAdNUJONLbWg

  • ماشالله شهسواری
  • ۰
  • ۰

روزه

دلمرده و زار و پکرم ای زاهد

از جور شما در بدرم ای زاهد

بی توشه وبی کاردراین ماه صیام

جز روزه ندارم بخورم ای زاهد

شهسواری(آریا)

https://t.me/joinchat/AAAAAEIwWQnAdNUJONLbWg

  • ماشالله شهسواری
  • ۰
  • ۰

زبان و گوش

خواهی تو اگر به کامیابی برسی

این جمله ز آریا بوَد دسترسی


با نیم زبان دراین زمان قانع باش

اما بوَدَت گوشِ شنیدار بسی


در جمع رفیقان سخن اندازه بگو

با گوش شنو زیاده از هر نفسی


معلوم کنی چنانچه حق از باطل

با حوصله کن شنیده ها بازرسی

ماشالله شهسواری#آریا

https://t.me/joinchat/AAAAAEIwWQnAdNUJONLbWg

  • ماشالله شهسواری
  • ۰
  • ۰

یلدا

آفرین برتو که با پیر و جوان می جوشی

هی فرو میریزد از پنجره و دَر گوشی


شب یلدا شد و مامان همه را دعوت کرد

بچه ها جمع ولیکن همه سر در گوشی


داش محمد زیر لب گفته یکی جوک خفن

آنطرف مهدی و مینا و سحر در گوشی


همسر بنده که بیزار ز گوشی باشد

می زند زنگ مدامش به پسر در گوشی


داش امین رفته لبی تر کند و برگردد

همره اش مهدی و محمود دمر درگوشی


شهریارعاشق فیلم است و حواسش تیوی

طیبه درپیِ خیاطی زر در گوشی


خوروشِ قیمه شده پهن به دستان کیان

زهره لبتاپ بدست است و پدر در گوشی


این زمستان که بهار آمده در محفل ما

آبجی ریحانه و دیناست سر اندر گوشی


جای محبوبه و محمودْ وَ طاها خالیست

گرچه زهرا و محمد به سفر در گوشی


مریم و سام و امیرند کنون آمده اند

هرسه با هول و ولا ازدم در در گوشی


مریم و مرضیه و طاهره می اندیشند

به فنا گشتنِ این عمرِ بشر در گوشی


آریا تا کند این قافیه و وزن ردیف

سر شب رفته چنان تا به کمر در گوشی


این همه لطف و صفا از قِبَلِ مامان است

پس بیایید یک امشب به در از هر گوشی

ماشالله شهسواری#آریا 

https://t.me/joinchat/AAAAAEIwWQnAdNUJONLbWg


  • ماشالله شهسواری
  • ۰
  • ۰

دوست مجازی

دایما انلاینی و اما دریغ از یک پیام

بی وفا رحمی نما یکدم بیا اینسوی بام


بارها دیدم پروفایلت ولی هر لحظه باز

با چنان شوری برای دیدن فایلت میام


تاکه هستی باکه هستی میکنم افکاربد

همگروهی ام مبادایک شبی افتی به دام


دست بردم لمس کردم زیرصفحه شاخ گل

شرم دارم می هراسم بنده از افشای نام


کاش از شعرم بدانی دوستت دارم عزیز

"آریا" را منتظر مگذار . بنویسم سلام

شهسواری(آریا)

https://t.me/joinchat/AAAAAEIwWQnAdNUJONLbWg

  • ماشالله شهسواری
  • ۰
  • ۰

رفت اندر آسیای گندم آخوندی زرنگ

دیدیک خرگردنش زنگوله چرخد بی درنگ


گفت از چه "آریا" زنگوله بستی گردنش

گفت چون ایستاد من دانم ز ناچرخیدنش


گفت گر خر ایستاد و سر بجنبیدش مدام

گفت این نیرنگ یاد خر مده والا مقام

شهسواری(آریا)

https://t.me/joinchat/AAAAAEIwWQnAdNUJONLbWg

  • ماشالله شهسواری