همه شادی من از همرهی خودکارم
مینویسد متوالی تو رو دوستت دارم
به نگاهی تو چنان شعله بر اندام زدی
کز تب عشق تو من تا به سحر بیدارم
دل من پیش تو و نیست مرا دلداری
منم و دفتر و خودکار و تو در افکارم
صنما کوی رقیبم شده جولانگه تو
گوش کن حرف دلم از رقبا بیزارم
تو که با خال لبت تیر به قلبم زده ای
کن عیادت به شبی زین دل بس بیمارم
آریا دیده به در باز تو را میطلبد
گر نیایی بخدا چیده شود طومارم
شهسواری(آریا)
https://t.me/joinchat/AAAAAEIwWQnAdNUJONLbWg
"یخدانهای دوقلو"
به سیرجان سیرمی کردم شبانه
به همراه سه تن از اهل خانه
فضای سبز یخدانها رسیدم
خلاصش کردم و دستی کشیدم
در آنجا یک فضای با صفا بود
نشان ا ز مردمانی بی ریا بود
دوتا یخدان طریقی ماهرانه
به تابستان امید آن زمانه
محیطی دنج و آرام منور
دو گنبد شکل مخروط و مدور
نمایی دیدنی بهر جهانگرد
که بایستی محیطش راجوان کرد
ولی افسوس اندر محفض آن
زباله پر شده در جوف یخدان
نگاهی گر کنی در آن حوالی
نمی بینی طراوت بر جمالی
زیاده خورده گیری شهسواری
نشان ده بهر موضوع راهکاری
اگر جمعی به هم سازیم آنسان
به همکاری مسولین سیرجان
بنای خشتی یخدانها را
کنیم پاکیزه و بسیار زیبا
شهسواری(آریا)
https://t.me/joinchat/AAAAAEIwWQnAdNUJONLbWg
دایما انلاینی و اما دریغ از یک پیام
بی وفا رحمی نما یکدم بیا اینسوی بام
بارها دیدم پروفایلت ولی هر لحظه باز
با چنان شوری برای دیدن فایلت میام
تاکه هستی باکه هستی میکنم افکاربد
همگروهی ام مبادایک شبی افتی به دام
دست بردم لمس کردم زیرصفحه شاخ گل
شرم دارم می هراسم بنده از افشای نام
کاش از شعرم بدانی دوستت دارم عزیز
"آریا" را منتظر مگذار . بنویسم سلام
شهسواری(آریا)
https://t.me/joinchat/AAAAAEIwWQnAdNUJONLbWg
رفت اندر آسیای گندم آخوندی زرنگ
دیدیک خرگردنش زنگوله چرخد بی درنگ
گفت از چه "آریا" زنگوله بستی گردنش
گفت چون ایستاد من دانم ز ناچرخیدنش
گفت گر خر ایستاد و سر بجنبیدش مدام
گفت این نیرنگ یاد خر مده والا مقام
شهسواری(آریا)
https://t.me/joinchat/AAAAAEIwWQnAdNUJONLbWg
خودکار بیا ز قلب خونبار نویس
بر لوح دلم گلاب عطار نویس
امشب که غمش انیس چشمانم شد
متنی، غزلی به یاد دلدار نویس
زان روز که اولین بوسه شکفت
بر گونه و لبهای شرر بار نویس
قلبم متلاطم شده با هر قدمش
جوهر بفشان زین تن تبدار نویس
بردی دل من به نوجوانی برگرد
یا نامه ای که شوم امیدوار نویس
گر مونس "آریا" شدی خودکارم
بگذر ز من و فقط ز دلدار نویس
شهسواری(آریا)
https://t.me/joinchat/AAAAAEIwWQnAdNUJONLbWg
تو صیاد زبردستی مرا در قید خود بستی
ز مژگانت زدی تیری به قلبم نیک بنشستی
چه خوش صیددلم کردی وازدیده نهان گشتی
دریغ ازیک نگه ک آندم زکویم رخت بربستی
نگفتی با من مجنون چرا عزم سفر کردی
زمن کی دیده ای رنجش ویا کی دیده ای سستی
به این سرمست بودم من که دربزم تو بنشینم
چو آهنگ سفر کردی مرا در اوج بشکستی
به هرگلشن رجوع کردم زگلها پرس وجو کردم
به ماه وکهکشان گفتم سحردر حالت مستی
ندای قلب بشنیدم به لوح آن تو را دیدم
روان درچشم من بودی و راه دیده ام بستی
نگاه آریا محزون و بغض آلوده می گویم
اگر فرسنگها دوری ولی درقلب من هستی
شهسواری(آریا)
https://t.me/joinchat/AAAAAEIwWQnAdNUJONLbWg
ای که زلفت را پریشان کرده ای
مومنین را سست ایمان کرده ای
زاهدان بر چشم خود عینک زدند
بین چه با قم و خراسان کرده ای
با دو تار موی خود ای آریا
فتنه ها در ملک ایران کرده ای
شهسواری(آریا)
https://t.me/joinchat/AAAAAEIwWQnAdNUJONLbWg
گشت ارشادآمدوبگرفت دختی بی نقاب
بهر تحقیر پدر بنمود بابا را خطاب
آریا را گفت ای پیری سوالم ده جواب
همسرت پوشیده ودخترچرا شدبی حجاب؟
گفت دختر تربیت گردیده در اسلام ناب
همسرم تربیت دوران شاه دارد جناب
شهسواری(آریا)
https://t.me/joinchat/AAAAAEIwWQnAdNUJONLbWg
گشت ارشادآمدوبگرفت دختی بی نقاب
بهر تحقیر پدر بنمود بابا را خطاب
آریا را گفت ای پیری سوالم ده جواب
همسرت پوشیده ودخترچرا شدبی حجاب؟
گفت دختر تربیت گردیده در اسلام ناب
همسرم تربیت دوران شاه دارد جناب
شهسواری(آریا)
https://t.me/joinchat/AAAAAEIwWQnAdNUJONLbWg
ترک من کردی تو ای دلبر رنگین مویم
مانده ام با چه کسی درد دل خود گویم
گر چه صد قافله دوری زمن زار و حزین
دلخوش از خاطره ها باز تو را می جویم
همه نامحرم و بیگانه ترینند بیا
که ترک خورد دل و جام من ای بانویم
شهسوار غمم و چشم به در دوخته ام
کاش عطرت بدمد باز به من در کویم
شهسواری(آریا)
https://t.me/joinchat/AAAAAEIwWQnAdNUJONLbWg